به گزارش سلامت نیوز در خبرهای روزهای اخیر آمده بود که داود میرشکار مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان خبر داده که در آتش سوزی "منطقه حفاظت شده خاییز"، در سه مرحله آبپاشی توسط هواپیمای آبپاش با هدف خنک سازی منطقه و نیز 3 مرحله آبپاشی با بالگرد استفاده شده است. میرشکار علت این آتش سوزی را سرایت آتش از مزارع کشاورزی کهگلویه و بویر احمد به "منطقه حفاظتشده خاییز" عنوان کرد که در پی آتش زدن بقایای کشاورزی رخ داده است. دو نکته با اهمیت در سخنان مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان وجود دارد.
نخست اینکه چرا برای دیگر نقاط زاگرس برای اطفای حریق هوایی اقدامی جدی از سوی مسوولان سازمان متولی انجام نگرفت؛ به گونه ای که بلوط ها و حیات وحش، هفته ها در آتش سوختند و خاکستر شدند و در اغلب این عرصه ها – به جز یکی دو مورد- خبری از بالگرد و هواپیمای آبپاش نبوده است.
تقریبا از ابتدای خرداد ماه و پایان بارش های اردیبهشت که باعث رشد و گسترش علفزارها شد آتش سوزی ها آغاز شد و هر چند روز در یکی از نقاط زاگرس شاهد تلاش های سخت مردم محلی، فعالان محیط زیست، نیروهای محیط بان و جنگلبان و هلال احمر و ارتش و سپاه و .... بودیم که در حال خاموش کردن آتش مراتع و جنگل های زاگرس در بدترین شرایط ممکن و با دست های خالی هستند.
دمنده و آتش کوب، بیل و شن کش نهایت ابزارهای آنها برای خاموش کردن آتش بود و کم نبودند مناطقی که حتی دمنده و آتش کوب نیز نداشتند و ناگزیر بودند از سرشاخه همان درختان بلوط و گاه حتی پارچه ها و کهنه های تکه پاره برای خاموش کردن آتش استفاده کنند.
این موضوع تا آنجا پیش رفت که مردم محلی و دوستداران طبیعت با پیام هایی در فضای مجازی، درخواست کمک برای خاموش کردن آتش می کردند و صدای ناله حیات وحش نیز پیش زمینه این درخواست ها بود. اما ظاهرا مسوولان یا ضرورت استفاده از بالگرد را برای این مناطق احساس نکردند و یا اینکه زورشان به سازمان های صاحب بالگرد نرسید.
در دوره های گذشته "واریز کردن پول بنزین" بالگردهایی که قرار بود برای اطفای حریق جنگل ها به کانون های آتش بروند یکی از شروط اصلی بود. این وجه ساعتی محاسبه می شد و برای سازمان های متولی محیط زیست و منابع طبیعی که در ته جدول بودجه قرار دارند بسیار سنگین بود؛ سازمان هایی که گاه از پرداخت حقوق به پرسنل خود عاجز می شوند و دستمزد آنها را با تاخیر چند ماهه پرداخت می کنند.
اینکه چطور یک سازمان آنقدر به درختان اهمیت می دهد که مهم ترین برنامه و هم وغمش را "کاشت یک میلیارد درخت" عنوان می کند و در همان حال، درختان ارزشمند چند صدساله را که تامین کننده آب شیرین نیمی از کشور هستند در اثر بی توجهی و فقدان بودجه و ابزار و نیرو از دست می دهد خود یک پرسش جدی است که تا امروز مسوولان سازمان منابع طبیعی کشور در هیچ دولتی، بدان پاسخ نداده اند.
سرایت آتش مزارع
نکته دوم اینکه علت این آتش سوزی، سرایت آتش از مزارع کشاورزی کهگلویه و بویر احمد به "منطقه حفاظتشده خاییز" اعلام شده که که در پی آتش زدن بقایای کشاورزی رخ داده است.
در این ارتباط چند سالی است قوه قضایی اعلام کرده که "آتش زدن بقایای کشاورزی" جرم بوده و با قانون شکنان برخورد خواهد شد. مساله ای که تقریبا در مناطق کشاورزی سراسر ایران به راحتی نقض می شود و مورد مشخصی نیز از جریمه و برخورد قضایی با این قانون شکنان، یعنی آتش زنندگان مشاهده نشده است.
موضوع از این قرار است که قانون، تنها در مرحله وضع کردن نمی تواند موثر باشد و نیاز به ضمانت اجرایی دارد. مهم ترین ضمانت اجرایی قوانین، برخورد جدی با قانون شکنان است. به گونه ای که باعث عبرت دیگران شود.
در جوامع محلی و بین کشاورزان نیز مسلما آنچه می تواند این رسم نادرست را که سالیان طولانی ست در سراسر ایران از آن استفاده می شود تغییر دهد و روشی درست را جایگزین کند برخورد حقوقی با افرادی است که آنرا نقض می کنند. اما آنچه در عمل می بینیم چنین نیست. یک بخشنامه ای شده و در فایل های کامپیوتر مسوولان خاک می خورد و تا چنین روندی اصلاح نشود، فاجعه خاکستر شدن زاگرس و هیرکانی همچنان ادامه خواهد داشت.
نظر شما